گلسای پانزده ماهه’ من
گلسای عزیزم ۴ اسفند پانزده ماهه میشی .
رفتم مغازه نی نی سالن واسه گلسا لباس بگیرم .گلسا هم گذاشته بودم پایین برای خودش راه میرفت بعد از خرید لباس چند مدل شیشه شیرم نگاه کردم گلسا تا شیشه ها رو دستم دید مانتوم رو میکشید و یه دم میگفت : ا´م ا´م و من .
این هدیه های دایی محمده که از مسافرت مشهد اومده .دستش درد نکنه .
ماشین که میبینه میگه : بو بوم.
وقتی می افته زمین یا یه جایی از بدنش درد میگیره با گریه میاد و همونجا رو نشون میده میگه : بوف بوف.
نمایشگاه نفت گاز و پتروشیمی گذاشته بودن .یه غرفه محصولات کودکان داشت و ما هم این مجموعه شاد رو واسه گلسا خریدیم که شامل کارتون . کار دستی .رنگ آمیزی . حروف الفبا .....(البته برای سن گلسا یکم زوده ولی خریدیم).
پ ی پ ی که میکنه میاد میگه ا´ه و خبر میده یا دستشو به پمپرزش میگیره.البته زودتر از گلسا بو همه رو خبردار کرده..
وقتی چیزی میخواد بهش اشاره میکنه و میگه:اوو او . منم الکی یه چیزه دیگه رو نشون میدم و میگم اینو میخوای گلسا بازم میگه :اوو بعد همون وسیله رو نشون میدم و میگم این .گلسا سرشو رو به پایین میکنه و میگه ا ̦ (یعنی آره)