گلسا موشی
بعضی اوقات که گلسا برای خوردن غذا بد قلقی میکنه بهش میگم:
موشه بخوره موشه بخوره
بعد گلسا دهنشو باز میکنه و لقمه غذا رو می قاپه و میگه ا´م.
منم یه کوچولو دست و پاشو قلقک میدم و میگم دیدی موشه خورد دیدی موشه خورد.
تقریبا یه بازی شده مواقعی که غذا هم نمی خوره اگه بگم موشه بخوره خودش الکی دهنشو باز میکنه و میگه ا´م .... .
بابایی که از ماموریت برگشت واسه گلسا یه عروسک مو طلایی آورد که اسمشو گذاشتیم نی نی طلا.
گلسا همون موقع جوراب و لباسهای عروسک رو درآورد بعد انگشت توی چشمش کرد و عروسک رو از مو این ور اون ور دنبال خودش کشوند و در آخر پرتش کرد یه گوشه.
همین که من عروسک رو بغل میکنم گلسا زود میدوه میاد روی پام میشینه و عروسک رو می اندازه پایین یا اینکه بهم آویزون می شه که بغلش کنم .منم برای اینکه ناراحت نشه میگم گلسا نی نی بغل .گلسا هم عروسکش رو میگیره بغلش و منم گلسا رو. همه جا هم این مدلی میریم بیرون .
هر کسی پتو یا بالش یا ... گلسا رو برداره میره ازش میگیره و با عصبانیت هم می گه ا´ه بعد میاره میده به من یا پیش خودش نگه میداره (فکر کنم احساس مالکیتش یکم زیادی زیاده ) .
به ددر میگه د´ د´.