گلساگلسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

گلسای من

کتابهای گلسا و مهمونی

1389/6/26 18:37
نویسنده : مامان مونا
971 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه عصر با گلسا رفتیم خونه دوستم صدیقه جان مامانیه روژینا کوچولو.اونجا گلسا و روژینا یکمی با هم بازی کردن سی دی بچه ها رو نگاه کردن و گلسا عروسکه روژینا که مثل نی نی بود خیلی دوست داشت و بعضی وقتها یواشکیساکت شیشه شیره عروسک رو میذاشت دهنش.   

اینجا هم در حاله پذیرایی از خودشهخجالت.

 

روژینای عزیزم بغلو گلسا جونبغل

 

اینجا بعد از فوت کردنه شمعها و عکس گرفتن میخواستم کیک رو قاچ بزنم اولین برش رو که گذاشتم توی ظرف گلسا دوید رفت توی آشپزخونه و به خاله صدی که مشغوله ریختنه چای بود میگفت : حنگا (چنگال بده)تعجب. منمخجالت چون چنگال پایینه میز بود و یادم رفته بود بذارم توی بشقابها.

 

با اینکه گلسا خیلی می ترسه ولی ایستادن روی بلندی و اپن و بالای پشتی و اینجور جاها رو دوست دارهشیطان.

 

از بافرزندان برای گلسا چند سری کتاب و سی دی شعر و کارتهای دید آموز و پازل خریدم.

 

پازله اشکال هندسی رو خوب می چینه حدودا 50 ثانیه طول میکشه.تشویق

 

به گلسا میگم کلاغه میگه ؟

گلسا :قار قار

من :هاپوه میگه ؟

گلسا :هاپ هاپ

من:پیشیه میگه؟

گلسا:میوووو میووووو

من:جوجه میگه؟

گلسا:جی جی (جیک جیک)ماچ

من:ببعی میگه؟

گلسا : بَ بَ

من: دنبه داری؟

گلسا: نه نهبغل.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلسای من می باشد