گلساگلسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

گلسای من

21 ماهگی گلکم

1389/6/4 16:09
نویسنده : مامان مونا
1,071 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته کوچولوی من ٢١ امین ماهگردت مبارک.

ماچعزیزم خیلی دوستت دارمماچ

 

موهای گلسا خیلی بلند شده بود و فرفرفر.گفتیم موهاشو کوتاه کنیم.گلسا تا قیچی و شونه دید و فهمید اوضاع چه خبره زد زیر گریه و گفت: مامایی تههید(ترسید).مویی نه. و وقتی موهاشو قیچی میزدیم اینجوری میگفت مویی درد تعجب . که دیگه به موهاش دست نزنیمشیطان.

به گلسا میگم:

قلبه مامان کیه؟

گلسا: من

نفسه مامان کیه؟

گلسا: من

عشقه مامان کیه؟

گلسا: من

و .... .

تا اینکه یه شب با خانواده یکی از دوستان مهمونی رفته بودیم خونه دوسته دیگه.توی جمع گلسا حرف میزد و بازی میکرد بابایی به گلسا گفت :

قلبه بابا کیه؟قلب

گلسا که سرگرم بازی بود و چشمش روی پیشی عروسکی که برای تزیین روی مبل بود

گفت :هاپو شیطان

و بابا تعجبخجالتخجالت.

 بابایی از کلمه oK زیاد استفاده میکنه حالا گلسا همش میگه اوکی؟سرشم تکون میده مژه

برای شیطون بلا خانم عصرونه تخم مرغ آب پز کردم و گذاشتم بخوره خودمم رفتم آشپزخونه به کار و بارام برسم (اینجور غذاها رو خودش میخوره لازم نیست بهش بدم).چند دقیقه بعد گلسا اومد گفت مامایی آب. منم توی لیوانش آب ریختم و بردم گذاشتم کناره ظرفش دیدم سفیده تخم مرغشم تقریبا خورده از زرده زیاد خوشش نمیاد.یه چند دقیقه بعد از توی آشپزخونه که خواستم ببینم گلسا چی میکنه؟ دیدم زرده تخم مرغ رو توی آب حل کرده دو دستی توی کاسه. و یه دایره ایی دوره خودش آب تخم مرغ مالیدهکلافهآخ.

 جارو برقی که میزنیم گلسا جلوی برسه جارو راه می افته و با دستش این ور و اون ور اشاره میکنه و میگه :اینجا دوباره یه آشغاله دیگه پیدا میکنه میره کنارش می ایسته میگه :اینجا ...

چند روز پیش داشتم رنده سیر رو تمیز میکردم که طبق معمول گلسا هم دور و برم وول وول میخورد و هی میگفت مامونا مامونا (مامان مونا ).که یکدفعه رنده از دستم افتاد و قسمت بالاییش جدا شد .گلسا به من با حالته  سوالی میگه :حراب؟ (یعنی خراب شد)

گلسا خیلی نوشابه دوست داره وقتی شیشه نوشابه رو میده و میگه باز.منم الکی درشو می پیچونم و میگم باز نمیشه خیلی سفته گلسا دروغگو .(این فیلمو در مورده هر چی که نخوام بدم گلسا بخوره بازی میکنیم) 

بعد گلسا یه پارچه یا دستمال کاغذی یا لباس هر چی دم دستش باشه میاره و میذاره رو سر ظرف و میگه :باز

از دسته این بچه متفکر.

 لیلا جون مامانیه بردیا داشت واسم تعریف میکرد که بردیا ما رو مامان جون و بابا جون ..... صدا میکنه. منم گفتم برم خونه به گلسا میگم منم مونا جون صدا بزنه. تا ساعته کاری تموم شد رفتم خونه مامان اینا در رو که باز کردم گلسا دوید اومد گفت مامان دون.مامان دون. منم ذوق و خوشحال که گلسا چقدر با احساس شده. مامانم گفت امروز بهش یاد دادم بجای مونا اینجوری بگه قلب.منم همون موقع به لیلا خبر دادم که گلسا امروز برام سورپرایز داشت و منو مامان دون صدا میزنه.از خود راضی

ظهر که از سر کار برگشتم خسته بودم برای گلسا شیر گذاشتم توی شیشه اش و قرار بود مثلا  کنار هم بخوابیم .دراز کشیدم و  اینجور مواقع معمولا اول دور و برم بازی میکنه تا خوابش بگیره منم هر از گاهی چشمامو روی هم میذاشتم .گلسا چی کار میکرد؟؟؟؟؟

پتو کشیده بود رو سرش ولی خوب بلد نیست کناراش باز بود.از سوراخ بزرگی که یه طرفش بود دیدم شیشه شیرشو برعکس کرده و شیرا رو داره میریزه روی تشک و تند تند رویشون دست میکشهسبز.قبلنا هم این کارو زیاد میکرد و منم نمی ذاشتم جلوش رو میگرفتم ایندفعه رفته زیره پتو عصبانی.

 با کامپیوتر کار میکردم که گلسا از شیطونی دور و برم کم نمی ذاشت منمکلافهیه کوچولو بلند گفتم نکن .گلسا هم بهش برخورد و گریهگریه.گفتم وای کی به دخترم اینجوری گفته؟؟؟/ نه نه گریه نکن مامانی.

گلسا با حالته گریه تووووو .قهر .

الانم که دارم وبلاگشو آپ میکنم یه موس دسته گلساست یکی دسته مننیشخند. حالا تصور کنید نوشتن این پست چقدر طول کشیده؟گلسا  خوابیده بود که شروع کردم ولی زود بیدار شد و منم دیگه کاره آپ کردنمو مثلا خواستم نصفه و نیمه نذارم.

 

گلسا با موهای کوتاه شده(به پسرا بیشتر شباهت دارهنیشخند).

 

آنیسای عزیزم دوست کوچولوی گلسا 21 امین ماهگردت مبارک.هورا

سحر جون مامان تندیس گلم زحمته گوگل ریدره وبلاگه گلسا رو کشیدن که همینجا بخاطر لطفشون ازش تشکر میکنم و خسته نباشید میگم.و از دوستهای خوبم اگر کسی هست که اسمش توی گوگل ریدر نیست آدرس رو لطفا برام بذاره.مرسی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلسای من می باشد