چهارده ماهگی گلسا و نیش زدن دو تا دندون کوجولو
گلسای من امروز یک سال و دو ماهه شدی.
دو تا دندون دیگه به دندونهای بالایی نی نی گل اضافه شده و تازه نیش زده .
پنج شنبه روز شهادت حضرت رقیه خونه عمه ام مراسم سفره بود.(سفره و نذرشون قبول) .اونجاگلسا رو گذاشتم کنار سفره ازش عکس بگیرم یادگاری واسش بمونه که گلسا از همه خوردنیهای رنگارنگ سفره یه مزه کرد.
قربون چشمات بشم که اینجوری نگاه میکنی عزیزم
جمعه بردیمش پارک چند تا خانواده بودیم اونها هم بچه داشتن گلسا هم که هر جا میره توپش همراهشه با بچه ها(که حداقل ١٠ سال از خودش بزرگتر بودن )حسابی بازی کرد. وقتی که تنها میشد توپش رو میگرفت دستش و میرفت طرف بچه ها میگفت ا ´ا ´اه یا لباسشون رو میکشید و بازم ا ´ا ´اه یعنی برن باهاش توپ بازی کنن.
جایی که نشسته بودیم یه کوچولو شیب داشت از سطح چمنها. گلسا خوشش اومده بود هی میرفت بالا هی پایین .بعضی وقتها هم نمی تونست خودشو بگیره قل میخورد رو چمنها و کیف.
لیمو شیرین رو با پوستش میخوره نمی دونم دهنش تلخ و بدمزه نمی شه؟
گلسا لمیده و به تلویزیون نگاه میکنه.
زیتون با هسته میذاره توی دهنش بعد گوشتهای اطرافشو میخوره و هسته تراشیده شده و بدون گوشتشو رو شوت میکنه بیرون.موقع غذا زیتونهای ظرف من بوسیله گلسا غارت میشن در یک لحظه.
شماره کی رو میگیری مامانی
بیشتر اوقات سعی میکنم ظهر ها حتما بخوابونمش ولی بعضی وقتها حریفش نمیشم و برای اینکه نخوابه به زور چشماشو باز نگه میداره یعنی تا میخواد گیج بشه و پلکهاش برن روی همدیگه زود ابروهاشو میده بالا تا نخوابه و این میشه که یکدفعه میبینم گلسا در حال نشستن یا بازی یا .... بی سر و صدا بخواب رفته و میشه گفت از خستگی بیهوش شده.بماند که بعضی از شبها زودتر از گلسا منم که خوابم برده.
با هم که بازی میکنیم من میگم ی ی ک دو و و و سه.
دفعه بعد گلسا میگه:ی ̦ ̦ ه .....
داشتم به گلسا یاد میدادم که وقتی صداش میزنم بجای ا ´اه گفتن بگه ´بله (بله رو کشیده میگفتم).
من: گلسا .
گلسا: ب´´´ .
نی نی گلی ما هر اتاقی که میره اگه درش باز باشه میخواد ببندتش مثلا با هم که میریم توی اتاق خودش که میاد داخل بعدش در رو می بنده یا اگه در اونجا بسته باشه می ایسته پشت در و جیغ و داد که در باز بشه .فکر کنم با این کاراش آخرش توی اتاق در بسته گیر بکنه .