دندون در آوردن گلسا+تولدم با یه قرار وبلاگی
عصر روز ١٣/٠٣/٨٨:
داشتم به گلسا غذا میدادم که احساس کردم قاشق وقتی دهنش
میذارم یه جوریه انگار به چیزی میخوره آروم انگشتم مالیدم به لثه اش
دیدم بله دخترم دندونش نیش زده اما هنوز مطمئن نبودم با لیوانش که
آب دادم بخوره دیدم تق تق صدا میکنه وقتی لثه اش رو به لیوان میزنه
اینقدر خوشحال شدم حالا دیگه مطمئن بودم.
در 6 ماه و ١هفته و ٣ روزگی اولین مروارید کوچولوی گلم نیش زد .
امیدوارم همه دندوناش همینطوری در بیاد و اذیتش نکنه.
واسش آش دندونی درست کردیم.
بفرمایید
وقتی به بابام اینا خبر دندون در آوردن گلسا دادم خیلی خیلی
خوشحال شدن و میخواستن زود دندونش ببینن این مدلی دیدن که:
بابام ذره بین و چراغ قوه آورده بود و به مامانم اینا میگفت گلسا
بخندونید تا من با ذره بین ببینم این همه آدم بسیج شده بودن واسه
خندوندن گلسا.میبینید تو رو خدا تحمل ندارن چند روز صبر
کنن تا دندون کوچولو کامل بیرون بیاد.
18 خرداد تولدم بود و 28 ساله شدم.امسال تولدم با وجود
گلسا قشنگتر و خاطره انگیزتر از هر سال بود و گلسا هدیه ای
دوست داشتنی و عزیز از طرف خدای مهربون برای ماست.
خدایا تو را شکر هزاران بار.
بخاطر تولدم چهارشنبه 20 خرداد با دوستای گلم (راما مامی آرتینا
و لیلا مامی لیدا و نیاز مامی کیانا) قرار گذاشتیم پارک مامانای مهربون
و نی نی های عزیز زحمت کشیدن و دعوت من قبول کردند.
با هدیه های قشنگشون من روحسابی شرمنده کردن.
دست همگیشون درد نکنه.
چند ساعتی با یه شام کوچولو دور همدیگه بودیم خیلی خوش
گذشت .بچه ها حسابی بازی کردن .کیانای نانازی که نی نی دوست
داره هی گلسا میبوسید. آرتینای شیرین زبون و لیدای مهربون از اونجا
برای من گل چیدن.
بخاطر داشتن چنین دوستان خوبی واقعا خوشحالم .
و مهمتر دخترهای گلشون(کیانا و لیدا و آرتینا) که برای من خیلی
عزیز هستند و همشون بینهایت دوست دارم .
کیانا
آرتینا
لیدا
آرتینا و گلسا و کیانا و لیدا
گلسا
کیانا و آرتینا و پسرعمه مهربونش آقا رضا
گلسا
لیدا مهمون کوچولوی گلسا
.