مهمونی خونه خاله لیلا
پنج شنبه من و راما جون مامان آرتینا و نیاز جون مامان کیانا قرار گذاشتیم بریم خونه لیلا جون مامان لیدا .
این جمع شدنهای دور هم خیلی خوب و خاطره انگیزه و بچه ها هم حسابی با همدیگه بازی میکنن. گلسا کنار بچه ها می نشست و بازی میکرد و ماژیک های آرتینا رو برمیداشت.الهی آخر سر آرتینا از دست گلسا نقاشی هاشو (نقاشی کشتی دزدهای دریایی) زیر میز قایم کرد.از کش موهای کیانا هم که قرمزخیلی خوشش میومد و میخواست بگیردش از کشیدن لباس لیدا موقع بازی هم غافل نبود.
نی نی گل در کل اونجا دختر خوبی بود اما خوابش هم میومد و چشماشو میمالید بقول بابا برف پاکن هاش کار میکرد و گریه میکرد هر کاری کردمم نخوابید .
خاله لیلا زحمت یه شام خوشمزه رو کشید که گلسا از همه زودتر شروع کرد به خوردن و از سوپ خیلی خوشش اومده بود و خوشمزه بود اگه بین قاشق هاش فاصله می افتاد یا دستم رو می کشید یا با گفتن ِِِا ِِِا اشاره میکرد زود بده بخورم موقع ورود شیر و میوه هم داه بودم بخوره ولی واسه شام عجله داشت.
مهمونی اون شب در کنار دوستان مهربون و نازنین خیلی خوش گذشت.
چند تا عکس از بچه ها:
نی نی گل
آرتینا و لیدا و کیانا
گلسا و کیانا و لیدا و آرتینا
نی نی گل کجا؟
سلام مامان! سلام گلم!
نوش جان!
بچه ها در حال بازی
گلسا و آرتینا
آی آرتینای شیطون!
بچه ها در حال ژست
گلسا مشغول با ماژیکهای آرتینا
لیدا و کیانا