شیطونی های گلسا
یه شب خونه مامانم اینا بودیم بابام سوهان آورد با چای بخوریم ( سا )تا چشمش به ظرف قرمز سوهان افتاد سریع سینه خیز رفت که بگیردش نزدیک ظرف بجای اینکه یه سینه خیز دیگه بره راه کوتاهتر رو انتخاب کرد و ظرف رو کشید طرف خودش.
( سا )خانمی بازی کلاغ پر رو یاد گرفته و خیلی خوششم میاد و فقط انگشتش مثل ما میذاره وقتی میگیم پر دیگه بلد نیست اونو بالا ببره و سرش رو با حرکت دست ما میاره بالا و میخنده . برای ادامه بازی همینطوری دست ما رو میکشه که یعنی بازم بازی کنیم .
فقط من و مامانم رو گاز می گیره نمی دونم چرا؟ فکر کنم ما خوشمزه تریم.
علاقه زیادی به دایی امیر حسین (داداش کوچیکه من) داره .چند وقت پیش که رفته بودیم دکتر برای اینکه ( سا ) گریه نکنه نی نی عسلم برده بودیم و اونجا بابایی هی عروسک روشن میکرد و میگفت دایی امیرحسین دایی امیر حسین .اینقدر گفت تا دکتر پرسید اسم عروسکش دایی امیرحسینه؟
دیروز واسش سنتور خریدم که خیلی دوستش داره اگه از دست بابایی نوبت بهش برسه .
چند روز پیش خونه مامان بزرگم یه نی نی دیگه که 10 روز از ( سا ) بزرگتره هم مهمون بود. دو تایی به زبون هم حرف میزدن و آواز میخوندن و... اما تا این دو تا نی نی به هم می رسیدن نی نی گل ما شروع میکرد قلدر بازی. یا لباس یا دسته نی نی کوچولو میکشید یا گریه شو در می آورد و شده بود .اون لحظه متاسفانه دوربین همراهم نبود عکس بگیرم.
دیروز مامانم وسط خونه یه چیزی پیدا میکنه که از همه جا بیخبر متوجه نمی شه چیه ؟
تا اینکه ظهر که ( سا ) بغل دایی محمد دور میزده چشم دایی به ضبطش می افته که ولومش نیست نگو نی نی گل از بیخ و بن درش آورده .دایی محمد حساسیت عجیبی به ضبطش داره ولی چون نی نی بیشتر دوست داره و خیلی عزیزتره ماجرا با یه بوس تموم میشه.
گاز مامانم اینا دو تا فر داره که از یکیش استفاده نمیکنه و یکم خرت و پرت اونجاست روزی صد بار ( سا ) درشو باز میکنه میبنده و سرک میکشه اون تو.
زنگ که میزنم به مامانم میگم چه خبر ( سا )چی کار میکنه ؟؟؟
مامانم با صد بار قربون صدقه رفتنش میگه:.