گلساگلسا، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

گلسای من

فقط 10 روز دیگه تا دو سالگی گلکم

گلسا و امیرحسین (داداشم) با هم کلی کل کل  کرده بودن و یکی به دو و .... بعدش گلسا اومده به من میگه : دایی اَم حُیین دختره بدیه (دایی امیر حسین دختر بدیه ) بهش میگم امیر حسین پسره .گلسا میگه : نه عباس (بابام)پسره . حسابی گرفتار یه سری تغییرات و رنگ آمیزی و تعویض کابینت و ... شدیم (فکر کنم یه چند هفته ایی حسابی طول بکشه)و بعد از کار کردن خسته بودم و کمرم درد میکرد موقع بلند شدن میگفتم آی آی. گلسا: چته؟ من:کمرم درد میکنه. گلسا: آمپول بزن . جایی بودیم وقتی برای پذیرایی میوه آوردن توی ظرف میوه پرتقال نبود گلسا بلند جلوی همه و رو به صاحبخونه پرتقال کو؟ یه شب که رفته بودیم بیرون یه شیشه کوچولو آب...
24 آبان 1389

30-29-28-27و.....تا دو سالگی

برای گلسا کتابه(کیتی سلام میکند) رو میخوندم که حالته قصه داره دو صفحه مونده بود کتابش تموم بشه گلسا کتاب رو از دستم کشید و گفت: تموم شد . و من .   من و گلسا عکسهای حیوانات رو توی کتاب نگاه میکردیم که رسیدیم به عکسه میمون . یکدفعه گلسا گفت میخوام . گفتم چی میخوای؟ گلسا با حالته نزدیک به گریه : ممبون من: چی؟ گلسا: میخوام.ممبون . من: (گلسا برنامه های حیوانات رو دوست داره و نگاه میکنه)   با گلسا توی آرایشگاهه دوست بودیم و منتظر که نوبتم بشه همینطوری با گلسا حرف میزدم که سرگرمش بکنم ازش پرسیدم گلسا میخوای خاله موهاتو کوتاه بکنه؟ گلسا: نه ه ه ه ه من :چرا؟ گلسا با ناز : بعدا  و همه توی آ...
6 آبان 1389

نقاشی-چی میپوشیم؟

گلسا کوچولوی من نقاشی کشیدن رو خیلی دوست داره .وقتی یه برگه ببینه میگه: مونا نَگاهی (نقاشی).بعد یا خودش خط خطی میکنه یا به اصطلاح نقاشی یا اسم بعضی چیزا رو میگه و از من میخواد که واسش بکشم .(جوجه - ماشین - چشم چشم دو ابرو - ....).   البته الان تمام رنگهای آبرنگ رو از جاشون درآورده.     از گلسا میپرسم ما چی میپوشیم: گلسا: بویو (بلوز) - هوار (شلوار )- تَش (کفش)- جویاب (جوراب) و کُاه (کلاه) که معمولا یادش میره و باید با راهنمایی (که چی رویه سرمون میذاریم)باشه. من: گلسا ما چی میخوریم؟ گلسا: هَدا (غذا)   یا روسری میپوشه یا یه مشت خرت و پرت میزنه زیره بغل...
23 مهر 1389

چیه؟-کیه؟

چند وقتی هست که این کلمه ها ورد زبون گلسا شده هر چیزی یا هر کسی رو که میبینه با اشاره انگشت می پرسه این چیه ؟ یا چیه ؟ یا کیه؟ این سواله موقع تلویزیون نگاه کردن -بیرون رفتن -کتاب خوندن-غذا خوردن حمام کردن و در همه وقت پرسیده میشه و ما هم سعی میکنیم خوب جواب بدیم.   دو هفته ایی میشه که باشگاه ورزشی میرم (خوش تیپی و این حرفها ) یکبار مجبور شدم گلسا رو با خودم ببرم دختره خوبی بود .سالن اونجا خیلی بزرگ بود و گلسا یه خورده توپ بازی کرد بعد سطح شیبدار مخصوص دراز نشست رو پیدا کرد و گفت مونا ترتره (سرسره) و خدا رو شکر باشگاه خلوت بود و کلی سرسره بازی کرد و یه دستگاه ابروکتم اونجا بود که گلسا فکر میکرد ...
15 مهر 1389

واکسن آنفولانزا و20 و دومین ماهگرد گلم

میخواستم واسه گلسا واکسن آنفولانزا بزنم که گفتیم بذار هر سه تایی بزنیم آخه بابای گلسا آنفولانزا بیاد حتما باید بگیره . اول من زدم بعد بابایی و گلسا که در حاله سرک کشیدن توی اتاق بود  .خانم پرستار رو دید که روی دسته بابایی الکل میزنه قیافه ایی گرفت و گفت : اووی اووی اووی دَرد دَرد . و نوبت به خودش که رسید اونجا رو گذاشت روی سرش اینقدر که گریه کرد و جیغ و کولی بازی درآورد. مامانم اینا از گلسا میپرسن که مامان مونا کجاست؟ گلسا : اِکَت (شرکت) -بابا ابراهیم کجاست؟ گلسا : اِکَت (شرکت) نی نی گل حالا دیگه فعلها رو درست میگه مثلا بهش میگم بیسکویت میخوای؟ گلسا میگه میخوام . از چیزی که ...
5 مهر 1389

کتابهای گلسا و مهمونی

سه شنبه عصر با گلسا رفتیم خونه دوستم صدیقه جان مامانیه روژینا کوچولو.اونجا گلسا و روژینا یکمی با هم بازی کردن سی دی بچه ها رو نگاه کردن و گلسا عروسکه روژینا که مثل نی نی بود خیلی دوست داشت و بعضی وقتها یواشکی شیشه شیره عروسک رو میذاشت دهنش.    اینجا هم در حاله پذیرایی از خودشه .   روژینای عزیزم و گلسا جون   اینجا بعد از فوت کردنه شمعها و عکس گرفتن میخواستم کیک رو قاچ بزنم اولین برش رو که گذاشتم توی ظرف گلسا دوید رفت توی آشپزخونه و به خاله صدی که مشغوله ریختنه چای بود میگفت : حنگا (چنگال بده) . منم  چون چنگال پایینه میز بود و یادم رفته بود بذارم توی بشقابها.   با اینکه گلس...
26 شهريور 1389

وروجک گلسا

وقتی با گلسا می ریم بیرون به ماشینها بادقت نگاه میکنه و هر ماشینی که مثله ماشینه بابا باشه میگه ابا (عباس) و هر جا ماشینه شبیه ماله خودمون باشه میگه بابایی و هر جا پراید می بینه میگه میدی (دایی مهدی)و موتور بهمن که ببینه با اشاره میگه ممد (دایی محمد) و هر وسیله نقلیه ایی که از سواری بلند تر باشه (کامیون .اتوبوس . تریلر . مینی بوس ... .)میگه اتو (اتوبوس) و خلاصه اینکه یه ماشین شناسی در هر بیرون رفتن داریم.   سوار تاکسی هم که بشیم میگه مامایی تاهی ؟(از اونجایی که ماشین غریبست و ناآشنا) میگم آره مامان تاکسیه بعد میگه: پو (پول). میدونه که توی تاکسی باید پول داد.   تخته گلسا رو مرتب میکردم همه وسایل...
20 شهريور 1389
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلسای من می باشد