گلساگلسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

گلسای من

تولد لیدا خانمی

1388/8/30 17:51
نویسنده : مامان مونا
358 بازدید
اشتراک گذاری

 

۵

 پنجشنبه تولد لیدا جونقلب بود.

لیدای عزیزم کوچولوی نازنیم تولدت هزاران بار مبارک.

هورا

 عصر اون روز حسابی گذاشتم گلسا بخوابهخواب که اونجا سر حال باشه که خدا رو شکر همین طور هم شد.اوایل تولد که توی بغلم آروم نشسته بود و مشغول با بستنی و میوه و پذیرایی از خودش .... .

موقع فوت کردن شمع و باز کردن کادوها هم هی از بغل من فشار می آورد که بره پایین پیش بچه ها بایسته یا بهتر بگم سراغ کیک و کادوهاشیطان که بالاخره ما تسلیم شدیم و گذاشتیمش پایین.

راما جون گلسا رو میبرد بالا کنار بادکنکها تا دهن گلسا به بادکنکها میرسید باز میشد و تا وقتی پایین می اومد دهنش همینطوری باز بود تعجبانگار هوس کرده بود یه گاز ازشون بزنه.

وقتی داشتم به گلسا کیک میدادم بخوره از نیاز جون خواهش کردیم ازمون عکس بگیره توی این فاصله که نتونستم بهش چیزی بدم  بخوره خودش بیکار نموند و دو دستی توی کیکخوشمزه

هستی کوچولو یکی از دوستهای گلساست که 13 روز از گلسا بزرگتره من وسمیرا جون مامان هستی هم می خواستیم این دو تا نی نی رو کنار هم بذاریم ازشون عکس بگیریم ولی تا اونها رو می ذاشتیم زمین هر کدوم یه طرف میرفتنکلافه.

 

گلسا رو گذاشته بودم روی مبل و رفتم دوربینم رو بیارم که یه خانمی اومد لبه مبل و جلوی گلسا نشست گلسا هم که انگار خوشش نیومده بود با پاش فشار می آورد به کمر خانومه..... نیشخند.قیافه گلسا رو می بینید؟

یا اینکه دوست داشت از بغلم بیاد پایین و روی زمین بازی بکنه که منم دستشو میگرفتم و واسه خودش بین بچه ها راه میرفتمژه.

موقع شام هم که گلسا ول کن ساندویچ و نوشابه ما نبود یه ساندویچ هم به اون دادیم البته بدون کالباس تا دست از سر ما بردارهاوه.

خاله لیلای مهربون واسه بچه ها چند تا مسابقه گذاشت که کلی سرگرم شدن و بازی کردن و مطمئنا حسابی بهشون خوش گذشته.به گلسا که معلوم بود خیلی خوش گذشتهچشمک.

 

 

 

 

 

 

... بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلسای من می باشد