شمارش معکوس تا تولد گلسا

گلسا چشمک میزنه البته با دو چشم.

کلمه د´ د´ر خیلی خوب میشناسه.هر کی بهش بگه گلسا بریم د´ د´ر عین جت میدوه میره بغلش.

یه ماشین کوچولو گرفتم که بتونه سوار بشه و بازی بکنه اولین باری که سوارش شد. وقتی خودشو تکون تکون داد دید انگار عقب میره تا چند دقیقه عقب عقب فقط میرفت بعدش یاد گرفت که به سمت جلو هم می تونه حرکت بکنه به مامانم گفتم خوبه دیگه بذاریش روی ماشین همینجوری میمونه و دیگه دنبالت راه نمی افته که دیدم چند دقیقه بعد به کمک گرفتن فرمون پیاده شد ̦و فردای اون روز سوار شدنم خودش یاد گرفت. روی ماشینش که می شینه میگه ا ̦ ا ̦  ا ̦ .... (مثلا صدای ماشینه)

کسی رو که میشناسه و می بینه با ذوق میگه ا ̦ه . از ا΄ و ا ̦ زیاد استفاده میکنه ما رو هم اینجوری صدا میکنه به جز بابایی.

به گلسا میگم یه بوس بده مامان یه بوس بده مامان .اونم زود لپ تپلشو میاره جلو.میبوسمش و میگم به به چقدر شیرین بود مثل عسل ..... دفعه بعد بدون اینکه بگم چند بار این کارو خودش تکرار میکنه.

انگشتم و به سمتش اشاره می کنم میگم میخورمشا الان میام میبرمش .... اونم دقیقا همین کارو میکنه از همه چیز خیلی عالی تقلید میکنه.

نزدیک سریال دلنوازان براش شیر درست کردم که شروع بشه اذیتم نکنه .وسطهای سریال دیدم چقدر خونه ساکته صدایی از گلسا نمیاد دیدم رفته شیشه شیرش و برداشته و شکمو خانم داره میخوره .همیشه خودم شیر بهش میدم و شیشه رو میگیرم فکر نمی کردم بلد باشه شیشه بگیره وقتی به این حالت دیدمش محکم بوسش کردم.

بعد از چند ساعتی که سر کارم و قرن میگذره گلسا که میبینم همیشه با شور و هیجان از جلوی در تا بهش برسم همینطوری سلام میکنم و قربون صدقه اش میرم و دستهامم باز که بغلش کنم. گلسا هم مثل خودم ذوق ذوق. تند تند میاد طرفم و میخنده و دست دسی هم که حتما باید باشه.

یه دفعه و بی هوا سیلی میزنه آبدار همچین درد میگیره.

حدود یک هفته دیگه به تولد یک سالگی گلسا باقی مونده.پارسال یه همچین روزهایی همه انتظار اومدن تو رو به این دنیا میکشیدیم . هیچوقت اولین باری که صورت ناز و معصومت رو دیدم یادم نمیره .گلسای عزیزم میبوسمت و پیشاپیش تولدت مبارک.