گلسا در عکاسی
دیروز گلسا رو بردم عکاسی . از اونجایی که تازگی ها کوچولوی ما ظهرا نمیخوابه به مامانم سفارش کردم اگه خواست بخوابه بگو نیام ببرمش تا خوب بخوابه و عصر کسل و بی حوصله نباشه.
گویا گلسا یه چرت کوچولو زده بود و مامانم گفت مونا تا ساعتی که بیای ببریش خسته شده و شیر بذاری دهنش حتما می خوابه. ولی گلسا تا اومد خونه شروع کرد بازی کردن و سی دی خودش رو گذاشتم .شیر بهش دادم .الکی چشمامو بستم و خودمو به خواب زدم .بغلش کردم هر کاری کردم به هر راهی متوسل شدم تا بالاخره ساعت 4.30 به زور تونستم بخوابونمش.
یه یکی دو ساعتی خوب خوابید و بعدش غذاشو دادم و بساط لباس پوشیدن و مو شونه کردن(مرتب شدن موهاش فقط برای چند ثانیه ست نمی دونم چرا تا موهاشو شونه می کنم با دستش خرابش میکنه شایدم مدل موی فشن بیشتر دوست داره!!!!) .... و با کیفی از اسباب بازی راهی عکاسی شدیم.
اونجا یه چند دقیقه ایی گلسا توی اون اتاق به بهانه آماده شدنش گذاشتم تا به محیط عادت کنه و نترسه.واسش یه تل با شکوفه درست کرده بودم که موقع گذاشتن سرش دهنش و باز میکرد و میخواست بخورتش بعدم میکشیدش و خراب میکرد و من دوباره از اول ...
خانم عکاس اومد و چند تا صندلی قارچی گذاشت و منم با ترس و لرز وآماده واسه اینکه گلسا الان گریه میکنه گذاشتمش روش و در کمال ناباوری گلسا خانمم خیلی قشنگ نشست و واسه خانمه عکاس خندید و دس دسی و با هر صدای دوربین که دید دید میکرد گلسا میزد روی نانای و ول کن نبود جوری که هر سه ما از اداهای خانمی کرده بودیم و اونم از خنده ما می خندید و بازی میکرد.
با گرفتن صندلی ها راه میرفت .خانمه عکاس هم تند تند شکار لحظه ها میکرد وهی می گفت وای عزیزم چه دختر نازی همه عکساش خوب شده .البته ما که ندیدم قراره امروز عصر بریم واسه انتخاب عکسها ببینیم واقعا خوب شده ؟؟؟؟؟ و من وبابایی خوشحال و راضی از عکاسی برگشتیم.انشا.... وقتی عکسها آماده شدن واسه یک سالگیش میذارم توی وبلاگش.
گلسا خیلی قشنگ با توپ بازی میکنه وقتی اونو میذارم جلوی پاش مثلا شوت میکنه میندازتش جلو وسرگرمی خوبیه واسش.از ماشین بازی هم خوشش میاد وقتی ماشین رو هل میده از خودشم صدا در میاره این بازیها رو دایی هاش به گلسا یاد دادن.
از این موبایلهای پلاستیکی براش خریده بودم یه روز دیدم دگمه نداره نگو گلسا با دندون همه اونها رو کنده حالا خوبه نخورده.
.....