گلسای من
دیشب گلسا مثل همیشه واسه شیر خوردن بیدار شد منم سریع آماده کردم که بخوره و خوابش نپره .نگو خودم توی این فاصله خوابم برده.یکدفعه که چشمم رو باز کردم دیدم شیشه شیر توی دستم نیست و گلسا خانمه بلا توی تختش نشسته و بازی میکنه و شیشه شیر از طرف پستونکش توی دستشه و داره توی هوا میچرخوندش و شیره که پخش میشه این ور و اون ور و تا منو دید یه خنده با ذوقی کرد .وقتی اینجوری دیدمش خیلی ترسیدم گفتم خدا رو شکر که فقط سر جاش نشسته بلند نشده به کمک محافظ تختش راه بیفته یا ازش آویزون بشه.
با موهام کف پاش رو قلقلک میدم خیلی خوشش میاد اگه موهام و بکشم پاشو میاره و دراز میکنه یعنی بازم بازی کنیم.
تازگی ها جاهای باریک و تنگ میره و خودش رو جا میکنه و می ایسته (زیر میز ناهار خوری ولای مبل و بین گلدون و دیوار...)
صورتم و میارم نزدیک و به گلسا میگم مامان بوس مامان بوس دهنش رو باز میکنه میذاره روی صورتم.
از وول وول خوردنهای توی ماشین : که یا سرش یا دستش رو از شیشه میکنه بیرون باد که بهش میخوره با سرعت انگار براش خیلی جالبه.یا دو تا دستش رو روی داشبورد میذاره و به حالت ایستاده خم میشه آهنگ هم که روشن باشه. بپر بپر و نانای. (تند تند خم و راست کردن زانوهاش ).در تمام طول راه 100 بار در داشبورد باز میکنه و بابایی می بنده و دوباره از اول همه این کارا رو که میکنه هر از گاهی یه نگاهی هم بهمون میکنه و شیطون میخنده. دستهای منم حلقه دور گلسا که با این ورجه وورجه هاش اتفاقی واسش نیفته .بعد از همه این کارا خسته که میشه یا خواب آلود به حالت ایستاده (این بچه انگار نشستن توی کارش نیست.) صورتش و میذاره روی صورتم .این کارش و خیلی دوست دارم دلم نمیاد تکون بخورم حالا اگه خوابشم ببره که دیگه گردن من خشک میشه تا برسیم وقتی خوابیده از ترس بیدار نشدنش جرات نمیکنم تکونش بدم.
با همه اینها عاشق شیطون بازیهاشم دوست ندارم آروم یه جا بشینه.اگرم ساکت باشه خودم میرم طرفش و با هم بازی میکنیم تا دوباره سر حال بشه.