گلساگلسا، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

گلسای من

چه جوری میشه خوشگل شد؟

گلسا مدل درختهای نخلی که تنه تپل و کوتاه دارن رو نشون میده و با خوشحالی میگه : مونا  آناناس.   قصه از زبون گلسا : من و بابا و مامانم رفتیم خیابون پفک خریدیم.   کباب گرفته بودم موقع خوردن اولین لقمه که دادم به گلسا  گفت: پیازم میخوام. من : گلسا دهنت بو میگیره همینجوری بخور   .... خلاصه یک پیاز کوچولو پوست گرفتم و روی هر لقمه اش یه کوچولو گذاشتم بعد بابایی به گلسا : چه پیاز خورییم شده. گلسا : پیاز میخورم خوشگل بشم.   بابایی  واسه گلسا یه هلی کوپتر معمولی خریده بود که فقط دور خودش میچرخه و روی یه پایه ثابت  یه ذره بلند میشه با خوش...
19 مرداد 1390

خانه بازی بادبادکها

غذا گرفته بودیم کنارش کلم قرمز بود گلسا : من پلپل (فلفل) دوست ندارم من : فلفلها رو میدیم بابا بخوره دهنش بسوزه گلسا : نه زبونش میسوزه بعد از صحبت تلفنی من و زندایی نرگس گلسا : مامانی گفتی مهدی (دایی گلسا ) رو ببوس . آخه وقتی من با دوستام صحبت میکنم آخر مکالمه معمولا به بوسیدن بچه هاشون ختم میشه گلسا خانه بازی بادبادکها رو خیلی دوست داره وقتی میبرمش اولش یه صندلی پیدا میکنه و آروم میشینه و نگاه میکنه یه چند دقیقه که گذشت کم کم یخش باز میشه اونقدر که موقع رفتن با کلی گریه و زاری میبرمش. و با بازیهایی که خاله فرخنده انجام میده کلی بهش خوش میگذره و دفعه پیش علاوه بر بازی گلسا نقاشی هم کشید و کاغذهای رنگی رودوست داشت روی خط خطیهایی ک...
4 مرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلسای من می باشد