گلساگلسا، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

گلسای من

گلسا کوچولو امروز چهل روزه شد.

گلسا کوچولو امروز چهل روزه شد. دخترم نگاهای معصومت ,لبخند های شیرینت ,لذت بغل  کردنت,دستهای کوچکت,بوی تنت ... همه اینها لذت های فراموش نشدنی زندگی مشترک ما با توست. گلسای نازم,خالق لحظه های دوست داشتنی برای من و بابایی,خیلی دوستت داریم. جمعه هوا خیلی خوب و تمیز بود.شب قبل حسابی بارون باریده بود.منم خیلی دلم میخواست توی این هوا برم بیرون.گل گل خانمی لباس گرم پوشوندم و با بابایی رفتیم دور بزنیم(گلسا وقتی سوار ماشین میشه براش مثل گهواره میمونه,خیلی زود خوابش میبره). از وقتی نی نی کوچولو دنیا اومده  ما خونه مامانم اینا هستیم,مسیر خونه مامانم به مرکز شهر از کنار دریا می گذره.توی این هوا که باد می اومدو سرد بود منظره دریا...
15 دی 1387

یک ماهگی گلسا

گل گل خانمی سرما خورده، وقتی بردیمش مطب و خانم دکتر میخواست گلویش را  معاینه بکنه تا چوب معاینه رو گذاشت توی دهان گلسا، خانمی مهلت نداد و تند  تند شروع کرد به مکیدن چوب طوری که خانم دکتر هر کاری میکرد نمی تونست  دهان گل گل خانمی رو باز بکنه. خانم دکتر گفت وای وای وای چه دختر  شکمویی. قبل از رفتن به دکتر به گلسا شیر داده بودم و سیرش کرده بودم. اما  مثل اینکه گل گل خانمی دوست داشت مزه چوب معاینه رو هم بچشه.   ((گلسای عزیزم، دختر نازنینم یک ماهگیت مبارک))   برای چک آپ یک ماهگی نی نی کوچولو رفتی...
5 دی 1387

گلسا جون تولدت مبارک

ساعت نه یک شب پاییزی( سوم آذر ماه ٨٧) برای عمل سزارین ( بصورت دلخواه) در بیمارستان بنت الهدی بوشهر بستری شدم. اون شب من و مامانم تا صبح حتی یک لحظه هم چشم روی هم  نذاشتیم. صبح روز ٨٧.٩.۴حدود ساعت ٨:۴۵ رفتم اتاق عمل و ساعت ٨:۵۵ چک آپ و آماده کردن از پرستار تحویل گرفت و آورد  پیش من که داشتم به هوش می آمدم. صدای مامانم رو میشنیدم که می گفت مونا مونا جان این هم نی نی گولو. چشماتو باز کن. گلسا کوچولو رو میبینی؟ مونا مونا...و بعد گلسا کوچولو رو آورد نزدیک صورتم و من بوسیدمش و هزاران بار به  خاط...
20 آذر 1387
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلسای من می باشد